“کرونا” گرچه ویروس است و از آن انتظار میرود، که مثل هر ویروس دیگری، فقط باعث بیماری شود، اما واقعیت چنین نیست. شیوع آن بحرانی را با خود آورده که نهتنها سلامتی مردم، بلکه اقتصاد جامعه، روابط خانوادگی و زندگی اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده است. از همه مهمتر بستری فراهم کرده که گروههای مختلفی از مردم، هدف تبعیضها و توهینهای نژادپرستانه قرار گیرند. آیا این تبعیضها همیشه در جامعه وجود داشته و اکنون سرباز کردهاند؟ یا زاده دوران کرونا هستند؟ بنیاد هاینریش بُل در کنفرانس “نژادپرستی در پاندمی” این موضوع را به بحث گذاشته است.
از آغاز شیوع این ویروس، مردم شرق و جنوب شرقی آسیا مورد حملههای کلامی و فیزیکی قرار گرفتند و به حاشیه رانده شدند. همچنین در رسانهها دیده میشود که گاهی، انتقال خبر با کلیشههای نژادپرستانه همراه است. همزمان، در اعتراضهای خیابانی علیه محدودیتهای کرونا، شعارهای ضدیهودی نیز بهگوش میرسند. ازسویدیگر، راستگرایان افراطی که مدام در این تظاهراتها شرکت میکنند، تهدیدی برای سیاهپوستان محسوب میشوند. بهتازگی نیز شاهد چتهای نژادپرستانه در نیروی پلیس آلمان هستیم.
در چند ماه گذشته موج بزرگی از اعتراضها و مقاومتها دربرابر این حرکتهای نژادپرستانه شکل گرفته است. تظاهرات زنجیرهای “زندگی سیاهان مهم است” یکی از این واکنشهای دامنهدار است.
بنیاد “هاینریش بُل” روز سهشنبه، ۲۰ اکتبر، با برگزاری کنفرانسی آنلاین باعنوان “نژادپرستی در پاندمی” (Rassismus in der Pandemie) به بررسی این مسئله پرداخت. مهمانان برنامه “ویکتوریا کوری ـ وو” (Victoria Kure-Wu) عضو فعال پروژه “من ویروس نیستم” (www.ichbinkeinvirus.org)؛ “نیکلاس لِهلِه”، کارشناس یهودیستیزی از بنیاد Amadeu-Antonio؛ و “ماکدا ایزاک”، جامعهشناس و فعال در زمینه سیاهپوستان فمنیست و مبارزه با تبعیض سیاهپوستان در انجمن Each One Teach One هستند. این پروژهها در مخالفت با تبعیض در آلمان، بهویژه در دوران کرونا، فعالیت میکنند.
تبعیض خاموش علیه آسیاییها
بااوج گرفتن نخستین موج کرونا و ترسی که از رویارویی با این پدیده ناشناخته در مردم شکل گرفته بود، انگشت اتهام خیلیها در سراسر جهان به سوی چینیها نشانه رفت.انگار مقصر اصلی آنها بودند که باعث انتقال ویروس از حیوان به انسان شدند. این اتهامها مردم آسیای شرقی را منزوی کرد و در قرنطینهای اخلاقی و ناخواسته فرورفتند، حتی کسانیکه سالها به کشورشان سفر نکرده بودند.
ویکتوریا پروژه “من ویروس نیستم” را از همان زمان شروع کرد و در وبسایت خود، فضایی را برای اشتراک روایتهای مختلف مردم فراهم آورد. میگوید: «نه تنها آسیاییها، بلکه پناهندگان و مهاجران مختلفی تجربههایشان را از فضای تبعیض بهاشتراک گذاشتند.» بهتدریج صدای توهینها بلندتر شد و جملاتی مثل “آنها احساس ندارند” یا “فقط عین ماشین کار میکنند” هم بهگوش رسید. ویکتوریا میگوید: «تبعیض علیه آسیاییها چیز تازهای نیست. همیشه بهصورت خاموش وجود داشته ولی در دوران کرونا علنی شد.»
تبعیض علنی علیه سیاهپوستان و یهودیها
ماکدا و نیکُلاس تردیدی ندارند که تبعیض علیه ایندو اقلیت، پیشینهای طولانی در تاریخ آلمان و جهان دارد و همیشه علنی بوده است. اکنون باید دید که این تبعیض تاکجا پیش رفته است. پس از مسئله جورج فلوید و بهدنبال آن حمله نژادپرستانه در هاناو، شاهد جنبش ژورنالیستها و فعالان سیاهپوست زیادی در آلمان بودیم. ماکدا میگوید: «نژادپرستی مخصوص زمان و گروه خاصی نیست. گرچه در چند ماه گذشته در مرکز توجه بوده ولی نیازمند پژوهش و مبارزه دائمی است.»
حمله به کنیسه یهودیان در هاله نیز اتفاق دیگری بود که امسال رخ داد. مبارزه علنی علیه این رفتارهای نژادپرستانه باعث میشود که ابعاد آن برای همه روشن شود. نیکلاس میگوید: «تبعیضهای خاموش دیگری هم در جامعه وجود دارد، مثل تبعیض علیه روماها (Antiziganismus) که باید بهطور واضح درباره آنها صحبت کرد.»
نژادپرستی دیجیتال
با شیوع ویروس، بیشتر مردم در خانههایشان ماندند و تردد در خیابانها محدود شد. زندگی کاری نیز بیشازپیش دیجیتال شد. نیکلاس میگوید: «در این شرایط تبلیغ تئوریهای توطئه در فضای مجازی آنقدر بالا گرفت که در دومین تظاهرات، گروههای مختلفی را به خیابان کشاند. این تظاهرات نشان داد که سرعت تبلیغ و اثرگذاری اینترنتی چقدر بالا رفته است.»
ویکتوریا ادامه میدهد: «درعینحال باید توجه داشته باشیم که اینترنت ظاهراً فضایی دموکرات است که همه میتوانند در آن فعالیت کنند. اما واقعیت این است که هنوز بخشهایی از جامعه به آن دسترسی ندارند. کسانی مثل بیخانمانها، کودکان، برخی از پناهندگان و خانوادههای فقیری که نمیتوانند ازپس هزینههای آن برآیند.» طبیعتاً در دنیای دیجیتال، صدای این افراد شنیده نمیشود. پس در مبارزهها و تبلیغات اینترنتی، باید بدانیم چه گروههایی هدف قرار گرفتهاند.
تصویر اقلیتها در رسانههای جمعی
هرسه مهمان معتقدند که رسانهها به تصویری کلیشهای از اقلیتها بسنده میکنند. نیکلاس از فیلم Masel Tov Cocktail یاد میکند که چندی پیش از شبکه Arte پخش شد. میگوید: «این جزء معدود فیلمهایی است که تصویری واقعی از یک نوجوان یهودی میدهد. او با شکستن کلیشهها، خود واقعیاش را نشان میدهد.»
ماکدا به ویدیوهای کوتاهی که در فضای مجازی دستبهدست میشوند، اشاره میکند. میگوید: «دسترسی ساده به ویدیوهایی مثل کشتهشدن جورج فلوید یا مرگ در صحرای ساحارا موجب عادیسازی این اتفاقها برای مردم میشود. این ویدیوها برای مستندسازی مهم هستند و باید بهعنوان “پدیده” به این اتفاقهای تلخ نگریست.»
همبستگی
این کنفرانس با سخن از همبستگی به پایان میرسد: «نمیدانیم پاندمی کرونا تا کی طول میکشد و چقدر از آن آسیب خواهیم دید. ولی بهترین راه در رویارویی با آن، همبستگی است. با صرف پول و هزینه بیشتر میتوانیم خودمان را برای مبارزه با تبعیض بیشازپیش آماده کنیم. همچنین به افراد نیازمند و بیخانمان بیشتری کمک کنیم، تا فاصله بین طبقات اجتماعی کمتر و کمتر شود.»
مریم مردانی
Photo by John Cameron on Unsplash