از قدیم میگفتن شانس فقط یکبار در خانه آدم را میزند. حالا اگر شانس بیاوریم و شانس در خانه ما را بزند و ناگهان پولدار شویم، چطور از آن نگهداری کنیم؟ داستان مرد هامبورگی به نام تیم او. همین است. شانس در خانه او را زد و او ناگهان پولدار شد ولی …
از کار در الدی تا بردن ۲۰۰ هزار یورو
حدود یک و نیم سال پیش (تیم او.) یک کارمند عادی فروشگاه مواد غذایی الدی بود که ناگهان در یک مسابقه پوکر توانست ۲۰۰ هزار یورو برنده شود. همه چیز از همینجا برای او تغییر کرد. تیم دیگر به سرکارش برنگشت. او یک آپارتمان ۵ اتاقه ۱۲۰ متری شیک در اپندورف اجاره کرد و از زندگی جدید خود لذت میبرد.
ضعف در نگهداری پول یا خوشبینی از اینکه این پول همیشگی است؟
اما خیلی زود همه چیز تغییر کرد و کفگیر شانس تیم به ته دیگ خورد. او خیلی زود تمام پولش را مصرف کرد و ناگهان با کرایه سنگین یک آپارتمان بزرگ تنها ماند. در همین حال هر روز به نامههای جریمه در صندوق پستی او اضافه میشد. خیلی زود برگ زمانه برای تیم برگشت و در آخر با یک چمدان پر از مواد مخدر از آپارتمان فرار کرد. اما پلیس در اطراف خانه او منتظر بود و خیلی زود او را دستگیر کرد. او حالا در مقابل دادگاه باید به دلیل قاچاق مواد مخدر و نقض قوانین دارو جواب پس دهد. اما چه شد که او به اینجا رسید؟
دادگاهی تیم : چندین کیلو مواد مخدر
بر اساس کیفرخواست دادگاه، حدود پنج کیلو ماریجوانا، تقریبا سه و نیم کیلو حشیش، حدود ۴۳۰۰ قرص اکستازی، بیش از ۴۵۰۰ LSD و حدود ۱ کیلو کتامین به تنهایی در چمدان و کیف مسافرتی او و مقدار خیلی بیشتر در آپارتمان تیم کشف شد. تیم او. مردی قد بلند و لاغر با ریش قرمز پرپشت است که آشکارا به داشتن مواد مخدر اعتراف میکند. او همچنین میدانست که داروها قرار بوده از طریق یک فروشگاه اینترنتی فروخته شود. اما موضوع اینجاست که او داروها و مواد را برای یکی از دوستانش در آپارتمان نگه داشته است. به نظر میرسد که او در ازای نگه داشتن این مواد، اجازه مصرف از آنها را داشته است. او خودش به طور مرتب ماریجوانا استعمال میکرد.
او مواد را برای یک مرد مرموز نگه میداشت
او به دادگاه گفت که در تعطیلات در تنریف با مردی آشنا شد. “ما با هم مینوشیدیم و بعد مواد میکشیدیم.” آنها روزانه چند ساعت را با هم میگذراندند تا اینکه مرد از او خواست تا مکانی را برای نگهداشتن مواد مخدر در آلمان پیدا کند. “من اول به این موضوع فکر کردم و بعد قبول کردم به خاطر اینکه میتوانستم به مواد مخدر دسترسی پیدا کنم. توافق ما این بود که من فقط میتوانم استعمال کنم ولی به شرط اینکه خیلی زیاد نشود.” او به دادگاه گفت که تنها چیزی که از آن مرد میداند اسم کوچکش (پیه) است. پیه احتمالا متعلق به اسپانیا یا ایتالیا است. به گفته تیم، مرد هر از گاهی سر قرار با چند بسته میآمد و سپس ناپدید میشد. ” اتاق نگهداری از مواد بیشتر مواقع قفل بود ولی من میدانستم کلید کجاست.”
یک شروع دوباره…
قاضی از تیم پرسید که بدون کار و کرایه سنگین آپارتمان چه میخواستی بکنی؟ تیم در جواب گفت که او این موضوع را پنهان کرد:« من فکر میکردم که زندگی یک جوری ادامه خواهد داشت.» حالا بعد از اینکه تیم آزاد شده دیگر مواد مخدر استفاده نمیکند و فرصتی دوباره برای یک شروع تازه پیدا کرده است.