پژوهشگران دانشگاه مانهایم در آلمان مطالعات تجربی مهمی انجام دادهاند که نشان میدهد نام دانشآموز نقش قابل توجهی در نحوه نمرهدهی معلمان دارد. برجستهترین این مطالعات که در سال ۲۰۱۸ توسط مایکه بونفِلد و اولیور دیکهاوزر منتشر شد. در این آزمایش ۲۰۳ دانشجوی تربیتمعلم باید یک دیکتهی یکسان را تصحیح میکردند. متغیر اصلی بسیار ساده اما تأثیرگذار بود: گروهی دیکتهای را که به نام «مکس» (یک نام رایج آلمانی) ثبت شده بود تصحیح کردند و گروه دیگر همان متن را با نام «مورات» (نامی مرتبط با پیشزمینه ترک یا مهاجر) ارزیابی کردند.
هدف اصلی پژوهشگران در این مطالعه، بررسی این موضوع بود که آیا معلمان آینده (دانشجو-معلمان) هنگام تصحیح برگههای امتحانی، تحت تأثیر نام دانشآموزان (که نشاندهندهی آلمانی بودن یا خارجی بودن آنهاست) قرار میگیرند یا خیر. فرضیه اصلی این بود که کلیشههای ذهنی منفی نسبت به دانشآموزانِ دارای پیشزمینه مهاجرتی (مثلاً ترکتبار)، باعث میشود آنها نمرات پایینتری نسبت به همکلاسیهای بومی خود دریافت کنند، حتی اگر عملکرد یکسانی داشته باشند.
مکس در برابر مورات؟
در روش اجرای این تحقیق، از ۲۰۳ دانشجو-معلم خواسته شد تا یک امتحان دیکته را تصحیح و نمرهگذاری کنند. نکته کلیدی و هوشمندانه آزمایش این بود که متن دیکته و تعداد غلطهای املایی در تمام برگهها کاملاً یکسان بود. تنها تفاوت موجود، نامی بود که در بالای برگه نوشته شده بود. نیمی از شرکتکنندگان برگهای با یک نام معمولی آلمانی (مانند مکس) دریافت کردند و نیمی دیگر همان برگه را با نامی که نشاندهنده پیشزمینه مهاجرتی بود (مانند مورات) تصحیح کردند. این روش به محققان اجازه داد تا اثر خالص «نام» را بر روی «نمره» بسنجند.
کلیشههای منفی: ضعف تحصیلی مهاجران
نتایج این تحقیق نشان داد که دانشآموزانی که نامهای خارجی داشتند، به طور معناداری نمرات بدتری نسبت به دانشآموزان با نامهای آلمانی دریافت کردند، با وجود اینکه هر دو گروه دقیقاً یک متن را نوشته و خطاهای مشابهی داشتند. این مطالعه نشان داد که سوگیری معلمان به ویژه زمانی تشدید میشود که عملکرد دانشآموز ضعیف باشد یا ابهام در نمرهدهی وجود داشته باشد. در واقع، وقتی معلم با یک متن ضعیف روبرو میشود، اگر نام دانشآموز خارجی باشد، تمایل ناخودآگاه او به سمت تأیید کلیشههای منفی (ضعف تحصیلی مهاجران) میرود و نمره سختگیرانهتری میدهد.
جلوگیری از پیشداوریها
این یافتهها اهمیت بسیار زیادی برای سیستم آموزشی آلمان و سایر کشورها دارد. پژوهش مذکور ثابت میکند که این تبعیض لزوماً از روی بدخواهی آگاهانه معلمان نیست، بلکه ناشی از «نگرشهای ضمنی» و کلیشههایی است که در ذهن آنها شکل گرفته است. نتیجهگیری نهایی مقاله پیشنهاد میدهد که برای عدالت آموزشی، باید آگاهی معلمان نسبت به این پیشداوریهای ناخودآگاه افزایش یابد و سیستمهای نمرهدهی استانداردتری به کار گرفته شود تا نام و نژاد دانشآموز نتواند بر ارزیابی تواناییهای تحصیلی او سایه بیندازد.
پژوهش بینالمللی: الگوهای مشابه در سراسر جهان
پدیدهای که در مانهایم مشاهده شد منحصر به آلمان نیست. مطالعات گسترده در ایالات متحده الگوی مشابهی نشان دادهاند. پژوهشها نشان میدهد دانشآموزانی با نامهایی که «قومیتی» یا «غیرانگلو» تلقی میشوند – مانند «جمال» یا «لاکشا» – حتی با عملکرد یکسان، ارزیابیهای پایینتری نسبت به دانشآموزان با نامهایی چون «امیلی» یا «جیکوب» دریافت میکنند. یک مطالعه در دانشگاه USC نشان داد که در ارزیابی مسائل ریاضی، نامهای سفیدپوستانه بهطور قابل توجهی نمرات بالاتری دریافت کردند، حتی از سوی معلمانی که خود از اقلیتها بودند.
مطالعات مشابه در اروپای شمالی، فرانسه، هلند و ایتالیا نیز انجام شده است. در سوئد، نقش کلیشههای قومیتی و اجتماعی در نمرهدهی بررسی شد. در هلند پژوهشها به سوگیریهای ضمنی در محیطهای آموزشی پرداختند. مطالعات میدانی دیگری نیز در ایتالیا نشاندهنده سوگیریهای ضمنی معلمان درباره مهاجران بهطور قابل اندازهگیری بر نمرهدهی اثر میگذارد. این مجموعه تحقیقات نشان میدهد که سوگیری نامی پدیدهای جهانی و فراگیر است، نه مسئلهای خاص یک کشور.
منابع:
https://madoc.bib.uni-mannheim.de/2597/1/dp09074.pdf
https://www.frontiersin.org/journals/psychology/articles/10.3389/fpsyg.2018.00481/full
