پنج نفر از سوریه و افغانستان چگونگی شروع دوباره از موانع زبانی گرفته تا موفقیتهای شخصی خود در آلمان را به اشتراک میگذارند. داستانهای آنها بینشها، نکات و دیدگاههای شگفتانگیزی در مورد ادغام ارائه میدهد.
رضا مروت و راهی که در آلمان ساخت
رضا مروت ۲۴ ساله و اصالتاً اهل افغانستان است. او در تابستان ۲۰۱۵ همراه خانوادهاش به آلمان آمد. تنها یک سال بعد توانست وارد مدرسه والدورف در هامبورگ شود. او سخت تلاش کرد و هر سه مدرک تحصیلی، یعنی ESA، MSA و Abitur را دریافت کرد. امروز در هامبورگ در رشته مدیریت بازرگانی مشغول تحصیل است.
در سال ۲۰۱۶ رضا به بخش بوکس باشگاه فوتبال سنت پائولی در هامبورگ پیوست؛ باشگاهی که نه تنها برای ورزش شناخته شده، بلکه از پروژههای اجتماعی مانند «پروژه پناهندگان» نیز حمایت میکند. رضا بهعنوان یک تازهوارد از همین پروژه بهره برد و توانست دوستان تازهای پیدا کند. او خیلی زود زبان آلمانیاش را بهبود بخشید و به یک بوکسور توانمند تبدیل شد. در جنوری ۲۰۲۱ نقش مربی جوانان را بر عهده گرفت و حالا میخواهد تجربههای خود را به دیگران منتقل کند.
به باور او، هر تازهواردی میتواند مسیر موفقیت خود را بسازد، اگر صبور باشد، شکست را بخشی از روند یادگیری بداند و از هر فرصت برای رشد استفاده کند. برای رضا، بوکس تنها یک ورزش نبود؛ پلی شد برای ادغام اجتماعی و ابزاری مهم برای رشد شخصی.
رضا به تازهواردان توصیه میکند که از همان آغاز با آلمانیزبانها ارتباط برقرار کنند و شروع به صحبت کنند، حتی اگر هنوز تسلط کامل ندارند. به گفته او، هر چه بیشتر تمرین کنند، زودتر احساس میکنند بخشی از جامعه هستند. او همچنین تأکید میکند که باید در زندگی اجتماعی فعال بود؛ چه از طریق ورزش، چه کار داوطلبانه یا فرصتهای آموزشی. چنین فعالیتهایی هم ارتباطات اجتماعی میسازد و هم اعتمادبهنفس و حس تعلق را تقویت میکند. رضا یادآور میشود که هیچ چیز یکشبه اتفاق نمیافتد. به باور او، انسان باید هدف داشته باشد، سخت کار کند و در عین حال از مسیر پیشرو لذت ببرد. (گزارش: نیلاب لنگر)
زندگی مشترک و ادغام محمد وحید البرزاوی
محمد وحید البرزاوی متولد دمشق، در شانزدهسالگی به آلمان آمد. او توانست در اینجا دبیرستان را به پایان برساند و بهتازگی آموزش در مدرسه درام را نیز تکمیل کرده است. امروز در حوزه تئاتر و سینما فعالیت میکند.
به گفته وحید، مهمترین عامل موفقیت او از همان ابتدا داشتن یک هدف روشن بود. او میدانست که رسیدن به دانشگاه و صنعت بازیگری تنها با تسلط عالی بر زبان آلمانی و دریافت دیپلم دبیرستان ممکن است. همین آگاهی او را واداشت تا با جدیت زبان بیاموزد؛ کتاب میخواند، وبسایتهای آلمانی را مرور میکرد، به کتابهای صوتی گوش میداد و واژههای ناشناخته را ترجمه میکرد.
تجربههای سخت او پیش از ورود به آلمان ـ جنگ، فرار و کار در سنین پایین ـ انگیزهاش را برای استفاده از فرصتها بیشتر کرد و باعث شد با تمام توان روی تحصیل تمرکز کند. در کنار آن، حفظ تعادل میان ریشههای فرهنگی و مشارکت در زندگی اجتماعی آلمان برایش اهمیت داشت. او همچنان عود مینواخت، موسیقی عربی گوش میداد و به زبان عربی میخواند، اما در عین حال با آلمانیها دوستی برقرار کرد و در فعالیتهای اجتماعی حضور یافت. این ترکیب به او حس تعلق میبخشید، بیآنکه ریشههایش را از دست بدهد.
وحید به تازهواردان توصیه میکند که از همان آغاز اهداف روشنی داشته باشند و بدانند چه مراحلی برای رسیدن به آنها ضروری است. او بر صبوری تأکید میکند و میگوید یادگیری یک روند است که هر گام کوچک انسان را به هدف نزدیکتر میسازد. به باور او، زبان باید جدی گرفته شود و روزانه از راه خواندن، شنیدن و گفتوگو تمرین شود. در نهایت، وحید تأکید میکند که پرورش فرهنگ خود و همزمان پذیرش جامعه جدید، ثبات و امکان موفقیت پایدار را فراهم میکند. گزارش: رونی درویش
نوجین مصطفی و مسیر ادغامش در آلمان
نوجین مصطفی اهل سوریه است. سفر او به آلمان در سال ۲۰۱۵ همان راهی بود که صدها هزار نفر دیگر پیمودند، با این تفاوت که او ویلچر، دردهای جسمی و پرسشهای بیپاسخش را نیز با خود حمل میکرد. امروز او بهعنوان مدافع حقوق بشر و حقوق افراد دارای معلولیت شناخته میشود. در مجامع بینالمللی فعال است، در سال ۲۰۱۹ در شورای امنیت سازمان ملل سخنرانی کرد و در تدوین قطعنامههایی برای حمایت از افراد دارای معلولیت مشارکت دارد. نوجین با افتخار میگوید از پناهجویی که به دنبال شروعی تازه بود، به صدایی برای بیصدایان تبدیل شده است.
در آلمان همه چیز را از صفر آغاز کرد؛ نه زبانی بلد بود، نه دوستی داشت و نه خانوادهای در کنارش بود. چون هنوز زیر سن قانونی بود، اداره رفاه جوانان مسئولیت او را بر عهده گرفت. در آن زمان اهمیت این پشتیبانی را درک نمیکرد، اما خیلی زود تفاوتش را احساس کرد. یکی از کارمندان اداره بهطور ویژه مسئول ادغام، آموزش و حمایت روانیـاجتماعی او شد.
اولین گام او رفتن به مدرسه بود. در کلاسی قرار گرفت که یک دانشآموز اردنی هم در آن حضور داشت و همین به او کمک کرد تا سد زبان را راحتتر پشت سر بگذارد. خیلی زود آلمانی برایش تنها ابزار ارتباط نبود، بلکه پلی به سوی زندگیای تازه شد. نوجین در سوریه هرگز به مدرسه نرفته بود، اما در آلمان توانست دیپلم (ابیتور) بگیرد و تحصیلاتش را ادامه دهد.
در خوابگاه نیز تنها یک شماره اداری محسوب نمیشد. او در باشگاه بسکتبال عضو شد، همواره از علایق و سرگرمیهایش پرسیده میشد و تشویق میشد که به موزهها برود و با فرهنگ آلمان آشنا شود. این تجربهها باعث شد احساس کند نظر و خواستههایش ارزشمند است و میتواند آینده خود را بسازد.
نوجین به تازهواردان توصیه میکند که معجزهای در کار نیست و نباید ناامید شوند. هیچ چیز به سرعت رخ نمیدهد، تغییرات بنیادیناند؛ از زبان گرفته تا فرهنگ. اما غیرممکن هم نیستند. صبر لازم است و حضور زودهنگام در زندگی روزمره تفاوت بزرگی میسازد. او میگوید زبان را باید یاد گرفت و حتی پیش از آنکه کاملاً بر آن مسلط شوید، باید شروع به ارتباط برقرار کردن کنید، پرسش بپرسید، تجربه کنید و درخواست کمک کنید.
به باور او، هرگز نباید خود را با دیگران مقایسه کرد، زیرا هر کسی مسیر، سرعت و شرایط خاص خودش را دارد. و در نهایت، موفقیت تنها با مدرک و گواهینامه سنجیده نمیشود. (مصاحبه: سماح الشغداری)
تجارب سها زهرا اهل سوریه
سها زهرا اهل دمشق است. او پنجاه سال دارد و دارای مدرک دانشگاهی در رشته آموزش پیشدبستانی است. پس از آغاز جنگ در سوریه و فجایع ناشی از آن، در سال ۲۰۱۵ تصمیم سرنوشتساز گرفت و راهی آلمان شد. برای او، این تصمیم به معنای آغاز سفری تازه به سوی زندگیای پایدارتر و آیندهای پرامید بود.
امروز، ده سال پس از ورودش، زهرا بهعنوان مربی در یک کودکستان در شهر ماینز کار میکند. برای او این شغل تحقق رویایی است که سالها در ذهن داشت. این واقعیت که توانسته در حرفه اصلی خود فعالیت کند، نشانهای روشن از ادغام موفق او در جامعه آلمان است؛ موفقیتی که با وجود چالشهای فراوان نخستین سالها به دست آمده است.
زهرا باور دارد حمایتهایی که تازهواردان از سوی دولت و جامعه در زمینههای مختلف دریافت میکنند، از جمله در بخش مسکن، خدمات بهداشتی، آموزش و فرصتهای بازآموزی، نقشی تعیینکننده در مسیر ادغام داشته است. او میگوید بدون این پشتیبانیها شاید هرگز نمیتوانست به چنین جایگاهی برسد.
به باور زهرا، زبان مهمترین ابزار برای ورود به جامعه است. او با تأکید میگوید: «زبان کلید کشور است. بدون آن به هیچ وجه نمیتوان ادغام شد.» (گزارش: سوزان نصری)
محمد اسحاق فیاضی و تجربههایش از ادغام در آلمان
محمد اسحاق فیاضی ۵۸ ساله و اهل افغانستان است. او در سال ۲۰۱۵ به آلمان مهاجرت کرد. فیاضی روزنامهنگار است و مشکلات او را وادار کرد نخست به ترکیه پناه ببرد و سپس از آنجا راهی اروپا و در نهایت وارد آلمان شود. او از آنگلا مرکل به خاطر قلب بزرگ و تصمیم شجاعانهاش در پذیرش هزاران پناهجوی سوری و افغان سپاسگزاری میکند.
آنچه به فیاضی در ادغام کمک کرد، آگاهی او از دشواریهای پیش رو بود. او میدانست که تازهواردان با هنجارها و قوانین جامعه جدید آشنا نیستند و همین میتواند آنان را به دردسر بیندازد. به همین دلیل، از همان ابتدا کتاب «زندگی در آلمان» را مطالعه کرد و کوشید با شرکت فعال در دورهها و کلاسها، جامعه آلمان را بهتر بشناسد.
آغازی نو در آلمان برای او ساده نبود. بسیاری از افغانها ناچار بودند مدتهای طولانی در انتظار پذیرش و شناسایی بمانند و در این مدت حق شرکت در کورس زبان آلمانی را نداشتند. این موضوع برای فیاضی بسیار ناامیدکننده بود. او بارها به اداره کار، اداره رفاه اجتماعی و اداره مهاجرت مراجعه کرد تا اعتراض خود را بیان کند، اما نتیجهای نگرفت.
بعدتر، سازمان کاریتاس و نهادهای مهاجر دیگر کورسهای غیررسمی زبان را با کمک داوطلبان برگزار کردند. فیاضی نیز به یکی از این کورسها پیوست. در آغاز حدود سی افغان در آنجا حضور داشتند، اما به مرور تنها دو نفر باقی ماندند. شش ماه طول کشید تا او بتواند مدرک پذیرش خود را دریافت کند و اجازه نامنویسی در کورس رسمی زبان آلمانی را بیابد.
فیاضی باور دارد که برای ادغام در آلمان چند اصل اساسی حیاتی است. زبان آلمانی باید جدی آموخته شود. قوانین کشور باید یاد گرفته و رعایت شوند. او میگوید ما از جوامعی تکفرهنگی یا تکمذهبی آمدهایم، اما در آلمان وارد جامعهای چندفرهنگی و چندمذهبی میشویم. طبیعی است که با بسیاری چیزها موافق نباشیم یا حتی مخالفت داشته باشیم، اما این هرگز به معنای بیاحترامی نیست. به باور او، مهاجران باید درک کنند که تا زمانی که چیزی به آنان آسیب شخصی نمیزند، هیچ حقی برای حمله یا بیاحترامی ندارند. برای نمونه، کسی که با همجنسگرایی موافق نیست، نباید در شبکههای اجتماعی درباره آن بدگویی کند یا به گروههای مربوط به آن حمله نماید.
فیاضی همچنین هشدار میدهد که ارتکاب جرم میتواند سرنوشت یک مهاجر را برای همیشه تباه کند. کسی که سابقه کیفری داشته باشد، دیگر بهسختی میتواند خانه یا شغل پیدا کند و این یعنی رانده شدن به حاشیه جامعه و حتی زندگی در خیابانها.
او به بُعد روانی زندگی مهاجرت نیز اشاره میکند: فرهنگ، ساختارهای اجتماعی و ادارات در آلمان برای تازهواردان ناشناخته و بیگانهاند و همین احساس بیگانگی میتواند به غم و افسردگی منجر شود. وقتی کسی دچار افسردگی است، خوابش مختل میشود، درست فکر نمیکند و مشکلاتش بیشتر میگردد. فیاضی میگوید: «اما تمام تلاش من این بود که بر این افسردگی غلبه کنم. سعی کردم با دوستان مختلف ارتباط بگیرم و ورزش کنم. میکوشیدم در طول روز آنقدر خودم را خسته کنم که شب بتوانم خوب بخوابم. اینگونه توانستم از این مشکلات عبور کنم.» مصاحبه: سونا سحر
این گزارش توسط خبرنگاران املنیوز برای evangelisch.de تهیه شده است. متن آلمانی گزارش را میتوانید با کلیک روی این لینک بخوانید.