“آیا زندگی به جز رنج و درد، چیزی دیگر برایم نگه داشته است؟” با مطرح کردن این پرسش در بازداشتگاه اخراج گلوکشتات، احمد به دوستاش خیره شده بود و با نگاهی پر از شک و تردید به آیندهاش فکر میکرد.
احمد (نام مستعار) پناهجوی ۲۱ ساله اهل افغانستان است که حدود یک سال قبل به امید ساختن آینده روشن برای خود و خانوادهاش، با گذشتن از هفت خوان رستم سرانجام به آلمان رسید اما بخت اینجا نیز با او همراه نبود و اوایل ماه مارچ امسال دوباره به اتریش اخراج شد.
احمد که سفر به ناکجا آباد را به تنهایی و بدون خانواده آغاز کرده بود، پس از رسیدن به هامبورگ خویشاوندان و دوستان خود را پیدا کرد و این مسئله انگیزه مبارزه برای رسیدن به هدف را در او تقویت کرد. او در این باره میگوید: «از پیدا کردن خویشاوندان نزدیکام در آلمان خوشبین بودم و به همین دلیل آلمان را برای پناهندهگی ترجیح دادم، تا بتوانم حداقل بوی خانوادهام را از آنها بگیرم.»
آلمان، پایان چالشها یا آغاز بحرانهای جدید؟
تلاش احمد برای پیدا کردن جای پای در شهر بزرگ و ناآشنای هامبورگ هنوز تمام نشده بود که نامه رد درخواست پناهندگی از سوی اداره مهاجرت، امید او به آینده را در یک چشم بههم زدن نابود ساخت. اداره مهاجرت به دلیل یافتن اثر انگشت احمد در اتریش، تصمیم بر اخراج اجباری او از آلمان گرفته بود.
احمد فقط در صورتی میتوانست در آلمان بماند که «۱۸ ماه را پنهانی» و بدون قرار گرفتن در معرض دید پلیس سپری میکرد. در حالی که عدم دریافت کمکهزینه دولتی و دسترسی به مجوز آموزشی و کاری، شرایط زندگی برای این جوان پناهجو را دشوار ساخته بود، تصمیم گرفت در آلمان بماند و با چالشهای جدید زندگی مقابله کند.
برای احمد، آلمان بهترین گزینه بود، زیرا حداقل خویشاوندانی در اینجا داشت که در صورت نیاز به او کمک میکردند.
تجربههای تلخ و اخراج اجباری
احمد مدتی را پنهانی نزد خویشاوندان و دوستاناش سپری کرد. اما «۱۸ ماه» زمان کمی نبود. پس از گذشت چندین ماه، او برای دریافت اطلاعات دقیق در مورد زمان باقیمانده و چگونگی از سر گرفتن روند پناهندگیاش به یک وکیل بخش پناهندگی برای دریافت مشاوره مراجعه کرد.
توصیههای بیاساس وکیل پناهندگی، احمد را متقاعد ساخت تا بلافاصله به مرکز پذیرش اولیه برود و روند پناهندگی خود را از نو آغاز کند. این وکیل در حالی که اسناد و مدارک احمد به شمول جواب محکمه او را حتی مروری نکرده بود، به احمد اطمینان داده بود که به زودی مجوز اقامت معتبر در آلمان بدست خواهد آورد.
با توصیه این وکیل، احمد به مرکز پذیرش اولیه در منطقه رالشتد هامبورگ رفت و دوباره درخواست پناهندگی داد؛ بی خبر از اینکه حکم حبس به دلیل فرار از اقامتگاه اولیه و اخراج اجباری به اتریش در انتظارش است.
کارکنان اقامتگاه بلافاصله با پلیس تماس گرفتند و احمد مانند یک مجرم فراری دستگیر و به ایستگاه پلیس در نزدیکی اقامتگاه پناهجویی منتقل شد.
پس از سپری کردن یک شب در اتاق انفرادی سرد و خشک این ایستگاه امنیتی، او به زندان عمومی هامبورگ در دامتور انتقال داده شد. اما به دلیل حاضر نشدن وکیلاش صبح دستگیری در دادگاه، پرونده احمد بسته و حکم اخراج اجباری به اتریش برای او صادر شد.
با تلاشهای زیادی برای جلوگیری از اخراج احمد از آلمان و صحبتهای پیهم با وکلای دیگر در این شهر، خویشاوندان احمد موفق به نگهداشتن او در آلمان نشدند. احمد سرانجام در یک صبح سرد در اوایل ماه مارچ با یک دنیا حسرت از آلمان اخراج شد.
سرگذشت احمد از کودکی تا نوجوانی
احمد، یکی از میلیونها پناهجوی افغان است، که در کودکی برای نجات جان و ساختن آینده روشن با خانوادهاش مجبور به ترک افغانستان و وداع با آرزوهایش شد. او و خانوادهاش حدود شش سال پیش با قبول سختیهای فراوان، سرانجام به ترکیه رسیدند و به دلیل نداشتن پول کافی برای رسیدن به اروپا سالها در آنجا ماندگار شدند.
هنگامی که احمد فقط ۱۶ سال داشت، والدیناش به دلیل ناسازگاریهای خانواده از هم جدا شدند و آخرین سقف امن احمد درهم شکست. پدرش شهر را ترک کرد و احمد به عنوان فرزند بزرگ خانواده مجبور بود زندگی مادر، خواهر نوجوان و برادر کوچکش را نیز تامین کند.
احمد روزها به مدرسه میرفت و شبها در کارخانههای تولیدی در شغلهای طاقت فرسا و نامناسب برای افراد زیر سن قانونی در ترکیه کار میکرد.
فکر بی پولی، از هم پاشیدگی خانواده، درس و تحصیل و آینده نامعلوم همه با هم، ضربههای شدید به روح و روان احمد وارد میکردند. احمد در این مورد میگوید: «فکر میکردم زنده گی من به سرعت بالاتری در حرکت است و تمام دردهای که قرار بود تا سن پیری ببینم را در جوانی تجربه میکنم.»
احمد سرانجام زیر فشارهای شدید زندگی، مبتلا به افسرده گی شد و با آخرین توان برای مقابله با این چالش نیز تلاش میکرد. اما بار سنگین مسئولیتها و نگاههای پر از امید خانواده بسوی او، احمد را ناگزیر به ادامه مهاجرت پایان نرسیدهاش کرد.
تصمیم سخت، آرزوی بزرگ و اراده قوی
برای ساختن آینده بهتر برای خود و خانوادهاش، اینبار احمد راه قاچاق به هدف آلمان را پیش گرفت و کتاب مهاجرت او یکبار دیگر باز شد. این نوجوان اهل افغانستان با عبور از دشواریهای فراوان سرانجام به اتریش رسید. اما از سوی پلیس مرزی این کشور دستگیر و با اینکه مقصد اصلی او آلمان بود، وادار به ثبت اثر انگشتانش در اتریش شد.
احمد که با اراده قوی به سمت آینده بهتر در حرکت بود، اینگونه یکبار دیگر قربانی بیانصافیهای روزگار شد.
نویسنده: رضا مروت
Foto: Canva Pro
(تصویر نمادین است)