هفتهای که سپری میکنیم، سیامین سالگرد شورشهای نژادپرستانهای است که میتوانست منجر به کشتار مهاجرین زیادی (Pogrom) در آلمان شود. شورشهایی که گرچه به قتل و کشتار نینجامید، اما رسوایی آن زخمی است که بر پیکر این کشور باقی مانده است. این حادثه مربوط به سال ۱۹۹۲ در منطقه روستوک لیشتنهاگن میشود، یعنی سه سال پس از فروپاشی دیوار برلین، و قربانیان آن ویتنامیها، روماها و سینتیها هستند.
در چند روز گذشته فیلمهای مستند و گزارشهای زیادی درباره آن روزها دیده و خواندهام. تقریبا هر روزنامهای را که ورق زدم، به مصاحبه یا رپورتاژی برخوردم از کسانیکه قربانی آن حادثه بودهاند و متوجه شدم که تلخی آن روزها چگونه هنوز از حرفها و نگاههای آنها سرریز میشود. برخی همان موقع دستوپایشان را جمع کردند و به کشورهایی برگشتند که از آنها گریخته بودند، اما برخی ماندند و به آیندهای بهتر دل بستند.
چرا ویتنامیها و روماها به آلمان آمدند؟
پیشاز فروپاشی دیوار برلین، آلمان شرقی از “کشور دوست و برادر” خود ویتنام، کارگرانی را به آلمان میآورد. روزنامه اشپیگل داستان یکی از آنها را چنین نقل میکند: «در دهه ۱۹۸۰ سریال پلیسی آلمان شرقی بهنام Polizeiruf (تماس با پلیس) در تلویزیونهای ویتنام پخش میشد. “گاک نگویان ترونگ” هر هفته قسمتی از آنرا میدید و با خودش فکر میکرد که آلمان چه خیابانهای تمیزی دارد، چه ماشینهای قشنگی دارد.»
ترونگ وقتی خبر امکان کار قراردادی را در آلمان شرقی شنید، مانند بسیاری دیگر از هموطنانش تقاضا داد. اینچنین شد که در سال ۱۹۸۴ به روستوک مهاجرت کرد و در خانه “گلهای آفتابگردان” اسکان داده شد.
این خانه، همانطور که در تصویر میبینید، ۱۱ طبقه دارد و شامل آپارتمانهای کوچکیست که در آنزمان اقامتگاه مهاجرین ویتنامی بود. از آنجا که اداره امور پناهندگان آلمان شرقی (ZAst) نیز در کنار همین ساختمان قرار داشت، خیلی عظیمی از پناهندگان روما و سینتیهایی که از کشورهای بلوک شرق گریخته بودند، به آنجا مراجعه میکردند. این مهاجرین در فضای اطراف ساختمان، بدون دستشویی و حمام، روزها و ماهها در انتظار اقامت مینشستند.
با فروپاشی دیوار برلین، زندگی کارگران ویتنامی و مهاجرین نیز درهم شکست. آنها پس از اتحاد دو آلمان بیکار شدند. تواناییها و تخصص آنها مورد پذیرش آلمانِ تازه تولدیافته نبود.
در شورش علیه مهاجرین چه گذشت؟
تعداد پناهجویان در سال ۱۹۹۲ به اوج خود یعنی ۴۴۰٫۰۰۰ نفر رسیده بود. تبلیغات بیگانهستیزانه از طرف برخی احزاب نیز در این زمان شدت مییافت. از آن گذشته، اتحاد دو آلمان نیز بسیار نوپا بود و رکود اقتصادی و بیکاری بیداد میکرد. بسیاری از مردم در این شرایط دچار وحشت شده بودند و کنشهای نئونازیها نیز بر شرایط موجود موجسواری میکرد.
شبکه NDR میگوید: «غروب ۲۲ آگوست حدود ۲۰۰۰ نفر که بیشتر آنها ساکنان منطقه بودند، در مقابل خانه آفتابگردان جمع شدند. حدود ۲۰۰ خلافکار خشن و جوان هم بین آنها بودند. پرتاب سنگ از همان لحظه آغاز شد و شیشه آپارتمانهای ویتنامیها یکی پس از دیگری شکست و فروریخت.»
فیلمهای باقی مانده از آنروزها این لحظهها را به روایت تصویر نشان میدهند. خشونت تا جمعه ۲۶ آگوست ادامه یافت. سنگپرانی تبدیل به پرتاب کوکتل مولوتوف شد و گوشهوکنار ساختمان آتش گرفت. هزاران نفر دورتادور ساختمان به تماشا ایستاده بودند و با سوت و کف آتش خشونت را شعلهورتر میکردند.
نیروی پلیس در میان شورشیان حاضر شد، اما عقب نشست و حتی یک مورد دستگیری هم در آن چهار روز رخ نداد. در یکی از شبها یکی از شورشیان بهطور ناشناس با NDR تماس گرفت و گفت: «داریم منطقه را تروتمیز میکنیم. شب گرمی خواهد بود.» سه جوان دیگر به روزنامه Ostsee گفتند: «باید به صورت روماها سیلی محکمی بزنیم.»
پلیس در دو روز اول روماها و سینتیها را از محل خارج کرد و در روزهای بعدی ویتنامیها را با اتوبوس به مکانی دیگر منتقل کرد. با تخلیه خانه آفتابگردان، آتش شورش نیز فرونشست. اما آیا شعله خشم مردم هم فرونشسته است؟
آیا خشم نسبت به مهاجرین پایان یافته است؟
روزنامه زوددویچه در اینباره میگوید: «آلمان در این سی سال دگرگون شده و حالا به کشوری مهاجرپذیر تبدیل شده است. نئونازیها و نژادپرستانی که آنروز شورش کردند، نتوانستند مانع این دگرگونی شوند. گرچه پس از ورود سیل پناهندگان از سوریه و عراق در سال ۲۰۱۵ راستهای افراطی در شهرهایی مانند درسدن و هایدناو به آنها سنگ، بطری و ترقه پرتاب کردند. صحنههایی که ما را به یاد سی سال پیش در روستوک انداخت.»
این روزنامه معتقد است که آلمان خیلی دیر متوجه شده که راستگرایان افراطی بزرگترین تهدید برای دموکراسی در آلمان بهشمار میروند: «دفتر حفاظت از قانون اساسی تا چند سال پیش فعالیتهای این گروهها را نادیده میگرفت و نظارت اندکی بر حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) داشت.»
سیاستمداران چه میگویند؟
تومان هلدنوانگ، رییس دفتر فدرال حفاظت از قانوناساسی، میگوید:«هنوز پس از سی سال، پتانسیل خشونت افراطگرایان بسیار زیاد است. حادثههایی مانند روستوک دیگر نباید تکرار شوند. ما باید از طریق تعهد به جامعه مدنی و اقدامات مقامهای امنیتی با افراطگرایی راستگرایان مبارزه کنیم.»
ریم العبلی، کمیسر ادغام دولت فدرال، در سالروز حادثه روستوک میگوید: «این حادثه باعث شرمساری است و ما باید از آن درس بگیریم و قاطعانه عمل کنیم. ما باید دموکراسی را با گوناگونیمان حفظ کنیم.»
فرانک والتر اشتاینمایر، رییسجمهور فدرال، امروز پنجشنبه در محل شورش، روبهروی خانه آفتابگردان، حاضر خواهد شد و در مراسم یابود قربانیان سخنرانی خواهد کرد. همچنین سازمانهای مختلفی در روزهای ۲۶ تا ۲۸ آگوست در روستوک برای تظاهرات گرد هم خواهند آمد.
و ما کجا ایستادهایم؟
سی سال از این حادثه تلخ گذشته است. آلمان نه تنها این شورش بلکه دیگر زخمهای عمیق تاریخیاش را پنهان نکرده است. برای منی که نزدیک به ۱۰ سال از مهاجرتم به این کشور میگذرد، آنچه غیرقابلباور و البته تحسینبرانگیز است این است که آلمان، برخلاف سرزمین مادریام، با گذشتهاش روبهرو میشود و درباره کردههایش حرف میزند. آلمان پنهان نمیکند بلکه با سخن گفتن و تصویر کردن گذشته با فراموشی مبارزه میکند.
همه میدانیم که حادثه روستوک دیگر هرگز نباید تکرار شود. مبارزه با فراموشی، برگزاری یادمانها و یادآوری گذشته نخستین گام در جلوگیری از تکرار گذشتههای تلخ است.
اطلاعات بیشتر درباره برنامههای مختلف سالگرد این حادثه را در این وبسایت جستجو کنید.
متن: مریم مردانی