هادی یونسی، روزنامه نگار و از اقلیت قومی عرب ایران است که از حدود یک سال و شش ماه به این سو در یکی از اقامتگاههای دائمی پناهجویان در قلب شهر هامبورگ زندگی میکند. این روزنامه نگار ایرانی که در طول سالهای زندگی خود در ایران به ویژه در استان خوزستان همیشه شاهد رفتارهای تبعیض آمیز نسبت به اقلیتهای قومی بوده، میگوید: «در تمام دوران فعالیت روزنامهنگاریام تلاش کردم صدای مظلومیت و محرومیت مردم جامعهام باشم. اما تنها چیزی که تصور نمیکردم این بود که روزی در قلب اروپای متمدن، زنده ماندن و ادامه حیات من و دیگر پناهجویان در اولویت چندم قرار بگیرد.» هادی معتقد است که پناهجویان در جامعه آلمان به نوعی اقلیت محسوب میشوند و برای آنها بسیار تلخ است که احساس اقلیت بودن و مورد تبعیض قرار گرفتن در کشورشان را اینجا نیز بشکل دیگر تجربه کنند. او میافزاید: «ما پناهجویان همه انسانیم و مانند دیگر مردمان این شهر و کشور از حق ادامه حیات برخورداریم.»
هادی مدعی است که در جریان بحران کرونا در آلمان، تبعیض را با تمام وجودش احساس کرده است. به گفته او، پس از شناسایی اولین مورد کرونا در هامبورگ، مسئولان کمپ با ممنوعیت تردد پناهجویان به بخش اداری تمامی ملاقاتهای حضوری را لغو کرده بودند در حالی که به جز نصب چند کاغذ بر روی دیوارهای اقامتگاه، هیچگونه اقدامی برای جلوگیری از شیوع بیماری در میان پناهجویان صورت نگرفته بود. او به عدم توجه مسئولان در زمینه فراهم کردن امکانات بهداشتی اشاره کرده میگوید: «پس از آغاز فراگیری کرونا در آلمان، من که به عنوان یک روزنامه نگار اخبار و خطرات مرگبار ابتلا به کرونا را دنبال میکردم با مراجعه به مسئولان کمپ، برای بالا بردن سطح بهداشت، و قرار دادن مواد ضد عفونی کننده در بخش های که به صورت مشترک در کمپ توسط ساکنان مورد استفاده قرار میگیرد، درخواست کمک کردم که با پاسخ منفی آنها مواجه شدم.»
از دیدگاه او تصمیم مسئولان اقامتگاه مبنی بر اختصاص دادن یک طبقهای از ساختمان برای مریضان کرونایی بدون در نظر داشت شرایط قرنطینه، نوعی از تبعیض است. هادی با یادآوری این مسئله میافزاید: «تصمیم گرفته بودند یک طبقه کمپ را خالی کنند و به محل نگهداری مریضان کرونایی تبدیل کنند که به مرور زمان منجر به مبتلا شدن افراد بیشتری میشد. این اقدام نیز از دیدگاه من قابل قبول و بشر دوستانه نبود. اما خوشبختانه پس از اعتراض پناهجویان نسبت به این تصمیم و مهلت ۲۴ ساعته پلیس، بیماران به محل دیگری منتقل شدند.»
هادی معتقد است که اقدام برای انتقال مریضان کرونایی به مکانهای دیگر تنها میتواند بخشی از مشکل را حل کند اما به هیچ عنوان یک اقدام ریشهای و اصولی نیست. او میگوید: «من فکر میکنم که نجات دادن پناهجویان از زندگیهای گروهی ودسته جمعی که هر لحظه در معرض خطر ابتلا به کرونا قرار دارند و دریافت یک راهحل فوری برای افراد داری بیماریهای زمینهای را میتوان اقدام اساسی نامید.»
مسوولان کمپ فقط از خود محافظت میکنند
تبعیض و کم اهمیت پنداشتن جان پناهجویان مسئلهای دیگری است که ذهن هادی یونسی را بیشتر از گذشته مشغول ساخته است. به گفته آقای یونسی، مسئولان کمپ این روزها در ورودی بخش اداری اقامتگاه را فقط جهت رسیدگی به موارد بسیار ضروری و تحت شرایط ویژه باز کردهاند. بخش ورودی را بوسیله یک میز و یک پوشش ( پرده شفاف) جدا سازی کردهاند تا در صورت لزوم پناهجویان از پشت این موانع و فاصله ایجاد شده با آنها صحبت کنند. او ادامه میدهد: «متاسفانه این اقدامات تنها برای بخش اداری در نظر گرفته شده و در بخشهایی که محل زندگی پناهجویان است هیچ تغییری صورت نگرفته که این رفتار از نظر من تبعیض آشکار از سوی مسئولان کمپ است.» او مدعی است که مسئولان کمپهای پناهجویان همواره اقدامات لازم را برای حفاظت از جان خود انجام دادهاند و پناهجویان را در وضعیت وحشتناک زندگی گروهی بدون در نظر داشت فاصله گذاری اجتماعی و رعایت اصول و قوانین بهداشتی بحال خود رها کرده اند.
عدم تطبیق قوانین در اقامتگاههای پناهجویان
هادی میگوید: «سوال من اینجاست که با وجود وضع قوانین جدی برای جلوگیری از شیوع کرونا در سطح شهر، چرا هیچ یک از مسئولان اداره بهداشت سریِ به پناهگاهها و اقامتگاههای پناهجویان نزدند و چرا نخواستند وضعیت را از نزدیک مشاهده کنند.»
این روزنامه نگار ایرانی همچنان از عدم دسترسی پناهجویان به اطلاعات کافی و آگاهی دهی لازم از خطرات و چگونگی مصاب شدن اشخاص به این ویروس انتقاد کرده میگوید: «با نصب چند پلاکات که بیشتر آنها هم به زبان آلمانی است و از سوی اداره بهداشت توزیع شده، نمیتوان همه را آگاه ساخت. زیرا بیشتر ساکنان سواد خواندن ندارند و ندانستن زبان آلمانی نیز یکی از مشکلات جدی در این زمینه است.»
پناهجویان تازه وارد همواره به دلیل عدم آشنایی با زبان از حقوق و مکلفیتهای قانونی خود بیاطلاع هستند و گاهی هم عدم همکاری نهادهای مسئول، این مشکل را جدیتر میسازد. هادی در این مورد میگوید: «متاسفانه رفتارها و تصمیمهای تبعیضآمیز برخی افراد که در جایگاه کمک به پناهجویان هستند بسیار دردناک و غیر انسانی است. طور مثال در جریان بحران کرونا از پناهجویان خواسته شد تا درخواستها و نیازمندیهای شان را به صورت کتبی به کارمندان ادارات و مسئولان دولتی ارسال کنند. سوال من اینجاست که آیا تمام پناهجویان از فرصت آموختن زبان آلمانی به صورت عادلانه برخوردار بوده اند یا آنقدر زمان از حضورشان در آلمان گذشته است که زبان را آموخته باشند، که از آنها چنین انتظاری دارید؟» او ادامه میدهد: «من مهاجرانی را می شناسم که پس از ۱۶ سال زندگی در آلمان و تسلط بر مکالمه زبان آلمانی، توان نوشتن یک نامه اداری بر اساس اصول نامه نگاری اداری آلمان را ندارند پس چگونه است که اداراتی متولی امور پناهجویان از آنها چنین انتظاری دارند و این به اعتقاد من یک رفتار تبعیض آمیز است و یا زیر پا کردن حقوق آنهایی است که قادر به انجام این مکاتبات نیستند.»
به دنبال حق زندگی، در اقامتگاه پناهجویی
این خانواده ایرانی که مدت ۲۰ سال در ایران سرگرم فعالیتهای روزنامه نگاری در حوزه خوزستان ایران بودند سرانجام پس از انجام مصاحبهای با رادیو بی بی سی و مشکلات پیش آمده مجبور شدند کشورشان را ترک و در جستجوی یک زندگی بهتر و امنتر راه مهاجرت را پیش گیرند. هادی میگوید: «همیشه تلاش میکردم صدای اقلیتهای فراموش شده باشم و در مقابل بی عدالتیها و تبعیض بایستم. اما از اینکه در کشورهای جهان سومی بازتاب اینگونه حقایق و اطلاعات برخلاف میل دولتمردان و مسئولان است و گاهی حتی منجر به حبسهای طولانی مدت برای روزنامهنگاران و فعالان مدنی میشود من هم مجبور شدم کشورم را برای نجات جان خود و خانوادهام ترک کنم.»
از نه ماه به این سو، کمپ «Albert-Einstein-Ring» محل اقامت آنها است. این ساختمان اداری واقع در قلب شهر هامبورگ با نمایی زیبا و ظاهر نسبتاً مدرن، در جریان بحران پناهجویی سال ۲۰۱۵ و افزایش شمار پناهجویان، در سال ۲۰۱۶ جهت اسکان اولیه و موقت برای پناهجویان مورد استفاده قرار گرفت و اکنون اقامتگاه دائم (هایم دائم) پناهجویی است.
این اقامتگاه که به گفته ساکنان آن حتی در شرایط عادی نیز مشخصه ها و استانداردهای لازم جهت زندگی دائم افراد را نداشت، در دوران شیوع ویروس کرونا به مکان نا مطمئن و وحشتناکی برای پناهجویان مبدل شده است.
(تصویر نمادین است)
Foto: Nilab Langar