آیا ویروس کرونا در آزمایشگاههای چین ساخته شده است؟ آیا سیاستمداران زیادی شلوغش کردهاند که مردم را سرگرم کنند و خودشان به اهداف بزرگتری برسند؟ آیا آمریکا صادرکننده کرونا به دنیا است؟ حتما توطئهای درکار است وگرنه ویروس آنفولانزا که همیشه بوده و هست، مگرنه؟
اگر تابهحال سوالی مشابه با اینها فکرتان را مشغول کرده و مدتی درگیرش بودهاید، باید بگویم که با تئوری توطئه طرف هستید. چندین هفته است که جهان درگیر عفونت کرونا شده و هرروز آماروارقام جدیدی گزارش میشود. همین یک ویروس کافی بود که زندگیمان را تغییر دهد: ترس بالا گرفته، برخی قرنطینه شدهاند، مقرراتی برای عبورومرور وضع شده، بعضی بیمارستانها تخت کم آوردهاند، مکانهای عمومی تعطیل شدهاند و زندگی اجتماعی مختل شده است. اختلالی بزرگ که تابهحال تصورش را نکرده بودیم!
همین تغییرات برای برخی کافی است که به همهچیز شک کنند. آمار مرگومیر را دروغ بدانند و بگویند «بوی توطئه میآید. قضیه آنقدرها هم ساده نیست. حتما دستی پنهان درکار است!» ولی کشف این “دست پنهان” که معلوم نیست دست چهکسی است، چندان هم آسان نیست. اینجاست که فرضیهسازی و نظریهبافی بالا میگیرد و هرکس به فراخور فهم خود شروع به دشمنتراشی میکند.
چند نمونه از تئوریهای توطئه
تاکنون ادعاهای مختلفی درباره منشاء کرونا طرح شده است. ابتدا به چندتا از آنها میپردازیم:
- ویروس کرونا ساخته دست انسان است و در آزمایشگاهی در چین ساخته شده. هدف از آن حمله بیولوژیکی است.
- این ویروس اصلاً وجود ندارد، اگرهم باشد آنقدرها خطرناک نیست. کرونا یک دروغ سیاسی است و دولتها بزرگش کردهاند.
- ابرقدرتهای جهان باانتشار این ویروس قصد دارند سیستم حاکم بر جهان را تغییر دهند و دنیایی نو بسازند.
- کار، کار آمریکاست. میخواهد این ویروس را بهجان مردم کشورهای ضعیفتر بیندازد و نابودشان کند.
- ثروتمندان جهان، مثل بیل گیتس، پشت این ویروس هستند و از آن بیشترین نفع اقتصادی را میبرند.
- علت مرگومیر در ووهان چین، کرونا نبوده بلکه وجود دکلهای سیستم دیجیتال 5G است. این دکلهای اینترنت درواقع سلاحهای کشتار جمعی هستند.
تابهحال دلایل قانعکنندهای درباره این ادعاها آورده نشده است. اگر همینطور ادامه دهیم میتوانیم همچنان صدها فرضیهی متفاوت را ارائه دهیم بدون آنکه دلیل محکمی برای اثباتشان بیابیم. ذهن انسان این توانایی را دارد که مسائل را پیچیده کند و نظریههای ضدونقیض ارائه دهد. ذهن انسان وقتی در شرایط ناآشنا قرار میگیرد میتواند خیالبافی کند. راستی چرا اینگونه است؟
چرا برخی فکر میکنند بوی توطئه میآید؟
خانم لامبرتی محقق تئوریهای توطئه است. او در مصاحبه با برلینر تسایتونگ میگوید «وقتی مردم در شرایطی قرار میگیرند که کنترل زندگیشان را از دست میدهند، دنبال راهی برای مقابله با آن میافتند. سادهترین راه ساختن توطئه است چون با آن میتوانند الگویی برای شرایط نامعلومشان بسازند.» توطئهسازی فقط مربوط به کرونا نیست، بعداز حملات تروریستی هم شاهد طرح توطئههای زیادی بودیم. یا در زمان شیوع بیماریهایی مثل ایدز و آنفولانزای اسپانیایی هم شرایط مشابه بود.
در توجیح منشاء کرونا، حدود ۵۰٪ از آلمانیها گفتهاند ترجیح میدهند به احساسات خودشان اعتماد کنند نه نظر کارشناسان، که این آماری نگرانکننده است.
اعتقاد به هریک از تئوریهای توطئه، واکنش متفاوتی را در مردم ایجاد میکند. مثلاً کسی که فکر میکند ویروس جدی نیست و سیاستمداران در مسئله کرونا اغراق میکنند، بهداشت را رعایت نمیکند. ولی کسی که آنرا یک سلاح بیولوژیکی فرض میکند، شروع میکند به خرید اسلحه یا احتکار مواد غذایی در خانه.
چیزی بهنام “ذهنیت توطئه” یا شکاکیت در برخی افراد وجود دارد. آنها مخصوصاً به قدرتمندان شک دارند و فکر میکنند قدرتمندان افکار شری را در ذهنشان میپرورانند.
نکته جالب دیگر این است که اعتقاد به توطئه، حس “منحصربهفرد” بودن را در افراد ارضا میکند. آنها احساس میکنند جزء معدود کسانی هستند که حقیقت را میدانند. آنها در برخورد با بیماریهایشان به درمانهای معمولی اعتمادی ندارند و معمولاً دنبال داروهای دستساز خاص یا درمانهای تجربی هستند.
ما معمولاً به تئوریهای توطئه میخندیم ولی نباید آنها را دستکم گرفت چون میتوانند منجر به رفتارهای غیرمعقول در افراد شود. مثلاً مردم برخی از دکلهای 5G را در چین آتش زدند. یا در قدیم فکر میکردند که یهودیها باعث بیماری طاعون هستند. بههمین دلیل با خشونت با آنها (یهودیان) رفتار میکردند.
دولت برای مقابله با این تئوریها باید شفاف باشد. درغیر اینصورت مردم نسبت به عملکرد آن بیاعتماد خواهند شد. مردم نباید احساس کنند که چیزی از آنها پنهان میشود یا دموکراسی آنها بهخطر افتاده است.
Photo by Nick Bolton on Unsplash