Bild: Maryam Mardani
23. اکتبر 2022

فریاد بلند ایرانیان گرد ستون پیروزی برلین

شنبه ۲۲ اکتبر تظاهرات بزرگ ایرانیان در برلین برگزار شد. خبرگزاری‌های آلمان از حضور بیش از ۸۰ هزار نفر در این تظاهرات خبر دادند. این در حالی‌ست که برخی خبرگزاری‌های دیگر آمار تظاهرکنندگان را حدود ۲۰۰ هزار نفر نیز تخمین می‌زنند. تظاهرات در میدان پیروزی برلین برگزار شد.

با چتری زرد و بادبادک‌هایی که به بند کیفمان بسته بودیم، دست‌دردست دوستانم به ستون پیروزی برلین رسیدیم. شب پیش از آن چتر و بادبادک‌ها را شعارنویسی کرده بودیم. شعار “زن، زندگی، آزادی” را که دیگر رمز انقلاب ماست، به پنج زبان روی‌شان نوشتیم. بین زبان‌ها مرز نکشیدیم. گذاشتیم حروف عربی، لاتین و سیریلیک کنار هم قرار گیرند تا اعتقادمان را به شکستن مرزهای نژادی، ملیتی و زبانی نشان دهند. چتری که در طول پنج ساعت راهپیمایی بالای سرمان نگه داشتیم و بادبادک‌هایی که در هوا به پرواز درآوردیم. هر دو به نشانه‌ی سایه‌ساری برای آینده‌‌ی کشوری که در آن آدم‌های “گوناگون” زندگی کنند و به یکدیگر اجازه‌ی زندگی دهند.

پنج خیابان به ستون پیروزی ختم می‌شوند. ستونی که الزه طلایی بر فراز آن‌ ایستاده و آدم‌ها را به صلح با خودشان، اطرافیان‌شان و طبیعتی که در آن می‌زیند، دعوت می‌کند. خوشحالم که وعده دیدار هزاران هزار ایرانی از سراسر دنیا دورتادور الزه طلایی رخ داد. ساعتی طول نکشید که خیابان‌های منتهی به این ستون مملو از جمعیت شدند. هر یک با پلاکاردی در دست، پرچمی دورتادور شانه‌ها یا طرحی بر صورت که خواسته‌ها، آرزوها یا اعتراض‌های‌شان را ابراز کرده بودند.

آن‌چه دیروز در خیابان‌های برلین شاهدش بودم، تصویری ملموس از “گوناگونی” بود. مادرها و پدرها کودکان‌شان را در خانه جا نگذاشته بودند. دست‌دردست بچه‌ها به برلین آمده بودند و من هربار که به چهره‌ی کودکان نگاه می‌کردم با خودم می‌گفتم: «فردا که بزرگ شوند به خودشان خواهند بالید که در چنین روزی بخشی از تاریخ ایران بوده‌اند.» سالمندانی را دیدم که روی ویلچر نشسته بودند و مردم با احترام برایشان راه باز می‌کردند که جلو روند و در صف اول شعار دهند.

پرچم‌هایی که گِردِ ستون پیروزی در باد تکان می‌خوردند، هر یک به چوب‌هایی وصل بودند که همچون ستون‌هایی کوچک‌تر گروه‌های مختلفی را دور خود جمع کرده بودند. پرچم رنگین‌کمانی جامعه LGBTQ، کُردهای ایران، سلطنت‌طلب‌ها و دیگر پرچم‌ها در کنار یکدیگر در هوا تاب می‌خوردند و هیچ‌یک تلاش نداشت که دیگری را پایین بکشد. یکی از جالب‌ترین پرچم‌ها برای من پرچم سبز و سفید و سرخ ایران بود که بی‌هیچ نشانه‌ای در میان، روی دوش زنان و مردان خودنمایی می‌کرد. پرچمی که از حالا برای آینده تصمیمی نگرفته است و به مردم فرصت انتخاب می‌دهد.

ظرفیت پذیرش “گوناگونی” در واژه‌ها و شعارها بیش از هر چیز دیگری آشکار بود. این مسئله تنها مربوط به دیروز نمی‌شود. شعارهای این انقلاب که در خیابان‌های تهران فریاد می‌شوند و به خیابان‌های برلین، پاریس، سیدنی، لندن، لس‌آنجلس و تمام شهرهای جهان می‌رسند، هیچ نشانه‌ای از مذهب، تعصب و نژادپرستی ندارند. همه پایه‌های حکومت جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده‌اند و به “تغییر” می‌اندیشند. این‌ شعارها همان‌گونه که حامد اسماعیلیون در سخنرانی‌اش به زیبایی بیان کرد، رویایی جمعی را به زبان می‌آورند که در آن “دیکتاتورها جایگاهی ندارند، به کودکان شلیک نمی‌شود، زنان کشته نمی‌شوند، پهبادهای ایرانی مردم اوکراین را نمی‌کشند و گیسوی دختران در هوا می‌رقصد.”

روزهای انقلاب را در برلین هستم و می‌بینم که آلمانی‌ها و دیگر مردمی که در این شهر چندفرهنگه زندگی می‌کنند، صدای ایرانی‌ها را شنیده‌اند. در تظاهرات دیروز نیز آن‌ها پابه‌پای ایرانیان قدم برداشتند، شعار دادند و همبستگی خود را به زیبایی نشان دادند. تظاهرات ۲۲ اکتبر برلین با حضور آن‌ها رنگارنگ‌تر و پرشورتر شده بود. دیروز بیش از هشتادهزار نفر در برلین علیه مرزهایی که حکومت ایران بین انسان‌ها کشیده‌ است شعار دادند. در شهری که خود پیش از این دیوار فاصله‌ها را با فریاد مردمش فروریخته است.

متن و تصاویر: مریم مردانی